نفس بکش، تو می‌توانی

2016/09/01 § بیان دیدگاه

میدانم که جوان خوبی شده‌ای، شب‌ها زود میخوابی، صبح‌ها زودتر بیدار میشوی، کمتر پای اینترنت می‌نشینی یا با خودت خلوت میکنی، بیشتر در جمع خانواده از روزمرگی‌هایت می‌گویی و با هم پای تلویزیون مینشینید، کمتر موسیقی گوش میکنی، بیشتر اجتماعی شده‌ای، کمتر سکوت میکنی، بیشتر لبخند میزنی و مطابق میل دیگران رفتار میکنی، کمتر مینویسی و میخوانی، بیشتر آدم اکتیو و ورزشی یا دانشجوی ممتاز و انسان موفقی میشوی… ولی نمیدانم چرا حس غریبی مثل پیچک‌های هرز روی دیوار خانه‌های قدیمی، درون‌ت را احاطه کرده، حس میکنی در گورستان برهوت‌ی گیر افتاده ای و انگار کسی از درون هر روز یه بیل بیشتر، خاک روی‌‌ خودت و تفکر و احساس‌ت میریزد و مدفون‌ت میکند.

بیان دیدگاه

این چیست؟

شما در حال خواندن نفس بکش، تو می‌توانی در لیدی اِل هستید.

فرا